Delkhoshi lyrics
by Ho3ein
[متن آهنگ «دلخوشی» از حصین و بیگرض]
[همخوان: بیگرض]
وقتی که دلم از زندگی پره
مثل اون درختیه که تشنه میبُره
از این دنیا که مثل زندونه
اینو بدون همیشه این جوری نمیمونه
[قسمت ۱: حصین]
کفیتو بپوش و لباس تن کن
میخوام ببرمت جایی که ماجراست؛ چند دورـ
بزنی، ببینی چندچنده شهر
تا بعد بشی من، یه نمه پَرکَندهتر
من همون که خوش بود، یه وقتیـ
سر حال و سنگی سفت بود، میفهمی؟
همه چی پیچید رو همین حساب
روزهاش هم مثل همه، حتی روز تحویل سال
هه، همیشه متنها بلند بوده مشتی
رفیق هر نوعش، با هر نوعی گشتیم
و دیدیم که تش باز زخمی تنهاییم
ولی خو خوش گذشت یه وقتهایی
غصّه که مال قصههاس
ما خوشیم همهجوره رو زمین با چشمِ باز
همین دلیلی شد، تیمار و بیدل
که سادهترش میشه یه گرگِ بارون دیده
[همخوان: بیگرض]
وقتی که دلم از زندگی پره
مثل اون درختیه که تشنه میبُره
از این دنیا که مثل زندونه
اینو بدون همیشه این جوری نمیمونه
[قسمت ۲: حصین]
تمام طول روزتو میکنی تخمی سپری
فکرِ چیزی که باختی ببری
اون مغزتو میگاد، مثل سگ پشیمونی
تو گفته بودی که راه سختو میتونی
اما بعد دیدی تویی و کمی مایه تو جیب
به جایی نمیرسی با این قدمهای کوچیک
این زندگی گفت یه چیزو یاد پس بگیر
امید بده، به جاش بیلاخ پس بگیر
یاد میگیری که ناشتا نرینی
جاهایی میری که یه موقع آشنا نبینی
نه حسشو داری، نه حالِ فک زدن
تو خودت پیچ میشی، دیگه آره مثلاً
حرفهات همیشه بوی غم میده
تو آینه هم تصویره دیگه گندیده
هنو بالا سرت گرماشو داری
راستی، دلخوشیهاشو سیری چند میده؟
[همخوان: بیگرض]
وقتی که دلم از زندگی پره
مثل اون درختیه که تشنه میبُره
از این دنیا که مثل زندونه
اینو بدون همیشه این جوری نمیمونه
[قسمت ۳: حصین]
گرگ باش مثلِ من، مثلِ ببر
مثلِ جغد تو پرسههای شب
مثلِ سنگ تو لحظههای سخت
تو عرصههای تنگ
نعرتو بذار تو بارون و
بشکون، رد شو حتی قانونو
دل نبند که تهش تلخیه
میشی مثل من، نفس تخلیه
و دستهات همیشه خسته رو تنت
رو زخمهات هم نمک وابسته بودنه
ترجیح میدی جای این که نقشه بچینیـ
واسه بعد، زندگیتو توی لحظه ببینی
میشه شب، میشه روز، میشه فردا
تو میخواستی نهرو کنی دریا
هَه، شدی شبیه مردمت
ببین، تو رویا همیشه حقیقت گمه
[همخوان: بیگرض]
وقتی که دلم از زندگی پره
مثل اون درختیه که تشنه میبُره
از این دنیا که مثل زندونه
اینو بدون همیشه این جوری نمیمونه