Tahe Ghesse lyrics
by Ashkan Kagan
[متن آهنگ «ته قصه» از دایان و هیروسینا]
[قسمت ۱ : دایان]
دیدم سردم، دیدم دردی
شدیم بیحس به همدیگه
همون روز اینو فهمیدم
ته این قصه نزدیکه
تمومه کار من با تو
دلم ابرهای پاییزه
ته این قصه روشن نیست
بغض غمانگیزه
چرا آروم نمیگیری؟
چرا پیشم نمیشینی؟
چقدر سرگرم کاراتی
من رو اصلا نمیبینی
من اینو تازه فهمیدیم
چطور میمیره هر آدم
تو رفتی، من تنها
ولی با خنده وایستادم
[همخوان]
تمومه کار من با تو
دلم ابرهای پاییزه
ته این قصه روشن نیست
بغض غمانگیزه
ادامه میدم هی با تو
ولی بیقصد و انگیزه
همه چی خیلی آرومه
فقط خیلی غمانگیزه
[قسمت ۲ : هیروسینا]
نرسید این حس به جایی
یادتم با اینکه اشتباهی
زمان رفت مثل باد ریختی پایین
دیواری که بهش تکیه دادی
تو رفتی این حس موند باهام
خاطرات موند قدر یه طهرون باهات
تو هم شدی مثل اونا
ولی زمین گرده مثل کِش موهات
غم انگیزه که راهمون جدا بشه
این دیوونه که هنوز معتادته
غمانگیزه غم اون دوتا چشمت
خم ابروهات شده با موجا یه شکل
غمانگیزه که شده قلبت از سنگ
با همدیگه داریم شب به شب جنگ
غمانگیزه که میگی بسه خستهام
از صورتامون خنده پر زد
[قسمت ۳ : دایان]
بهای باختنم از عشق
جوونیمه، دل و جونه
تموم سهم من از تو
یه کوله، یه چمدونه
هنوز، عاشق چشماتم
ولی دلم ازت خونه
شاید دیوونه شم اینبار
منم برم از این خونه
من این رو تازه فهمیدیم
چطور میمیره هر آدم
تو رفتی، من تنها
ولی با خنده وایستادم
هنوز، عاشق چشماتم
ولی دلم ازت خونه
شاید دیوونه شم اینبار
منم برم از این خونه
[همخوان]
تمومه کار من با تو
دلم ابرهای پاییزه
ته این قصه روشن نیست
بغض غمانگیزه
ادامه میدم هی با تو
ولی بیقصد و انگیزه
همه چی خیلی آرومه
فقط خیلی غمانگیزه