Sarkoob lyrics

by

Yas (IRN)



[متن آهنگ «سرکوب» از یاس]

[مقدمه]
کار طولانیه، حوصله کن
پرکار بودن به خیلی چیزها بستگی داره
مهم‌ترینش انگیزه‌ست
وقتی به آینده فکر کنی کم‌کار می‌شی

[قسمت ۱]
ببین رپ یه اسب وحشیه که سوارکار نداره
نمی‌تونه کسی ازش تو ایران مایه حلال‌وار درآره
تا جایی که هنرمند هیچ فرقی با یه خلاف‌کار نداره
پس هر کی سر میز ما اومد بگو که قرارداد نیاره
اینه که تا قسط‌ها زیاد شد کم‌کم ورس‌ها کم شد
از اون طرف چه جرم‌هایی که با یه امضا حل شد
یعنی که سلیقه طرف همیشه دخیله وسط
همینه تحمیل نظر، نتیجه تخریب اثره
ولی وقتی که از سرت آب بگذره کلا
می‌گی بهتره خودم تکلیف رو یکسره کنم
تا اینجا عمرم رو ضرر کردم، هزینش هم می‌دم
من که تا همینجا اومدم، پس بقیش هم می‌رم
منی که از اعتماد بی‌جا هنوز آبستنم
ولی در نهایت می‌دونم اینو که باعث منم
دیدم اون‌ها که با خنده جلو میان ناکس‌ترن
در آخر دیدم متکی به مشتی خاکسترم
فهمیدم فقط پدر مادر می‌گه پسرم دخترم
بقیه که این اسم رو ببرن مفت‌برن
دخترم؟ باو ولم کن، حرکت کاملا فوله
یارو علنی می‌خواد با چشم تو رو حاملت کنه
می‌گه تو پسرمی، قدمت رو چشممه
می‌بینی پاش برسه حاضره گردنت رو بشکنه
هر کی می‌خواد شیکمتو سفره کنه
تا به خودت بیای اون دورها یه نقطه شده
من دیوونه می‌رم بیرون، ولی عاقل می‌رم خونه
دیگه هیچی نمی‌تونه منو غافلگیرم کنه
حتی اون که با شخصیت با یه صدای سلامت‌ـ
می‌گه دارم می‌رم فلان‌جا ولی کرایه ندارم
می‌گی کمک کنم که از بقیه خواهش نکنه
فردا می‌بینی همونجاست، یارو کارش همونه
اینه که شک از تو خیابون و کوچه میاد
و مغز تبدیل می‌شه به هوش سیاه
اینجا بچه تمرین می‌بینه با یه لحن محکم
اول از همه یاد می‌گیره اون بیرون همه گرگن
می‌فهمه فقط خودشو ببینه، بقیه همه نوکر
و بالاخره شک به آدم‌ها درون ذات بچه گل کرد
تو اون سن آرزوهاش مثل ناموسشه ولی
نابودی آرزوها می‌شه آموزش بعدی
یعنی آینده‌هات بهت تحمیل شدن
بذار منظورم رو یه جور دیگه تکمیل کنم
یادمه بچه بودم تو جمع یکی صدام کرد
بزرگ جمع بود، یه کم نگام کرد
بهم گفت می‌خوای چی کاره شی؟ بهش گفتم فضانورد
گفت پول رو زمینه، دنبالش تو فضا نگرد
تو درس‌هاتو قبول شو، فضامضا پیشکشت
با دو تا جمله می‌خواست آرزو‌هام هیچ بشه
می‌دیدم همه نمه می‌خندیدن زیر لبی
می‌خواستم که آب شم برم زیر زمین
الان هم زیرزمینم وقتی خوردم از همه لگد
حداقل اینجا هیچ‌کی منو مسخره نکرد
اونی که رو نداشت، تو داشت، ولی می‌دونست چشه
مدام با خودش گفت از این بدتر هم می‌تونست بشه
هر چی بود گذشت، فقط جای زخمش موند
می‌نویسم و می‌نویسم و بالا می‌ره گردش خون
روزی رو می‌بینم جوری حالم خوبه که چسبیدم به سقف
اون روز اگه منو دیدی فقط بگو حقش بود
البته شاید فکر بکنی که موزیک شغل منه
ولی نه! موزیک یه عشقه که توم شعله‌وره
ولی در واقع این روزها هدف‌هام توی بیراهه اسیره
سن که می‌ره بالا می‌فهمی که بی‌مایه فطیره
اسم امروز هست، فردا نه، می‌گین چرا؟
خب فردا از ما بهترون میان، ما می‌ریم کنار
نمه‌نمه دور و برتو خالی می‌کنن، می‌بینی می‌پیچن
پس الان آینده رو می‌سازم می‌گیری چی می‌گم؟
یه وقتی می‌رسه پیر و چروکیده شی
خط‌های صورتت راه مرگ رو کروکی کشید
می‌خوام اون روز کنار دریا باشم کف پامو
بذارم تو آب و تماشا کنم نوه‌هامو
تو ساحل باهاشون بازی می‌کنم، گل می‌خورم
بعد خسته می‌شم، رو ماسه‌ها شل می‌کنم
باده خیام می‌رم بالا به یاد ایام
یه حال کمیاب، یه حس عجیب داره جریان‌ـ
تو رگ‌هام؛ با این رویا سرگرمم فقط
حقیقت بهم گفت که برگردم عقب
انگار یه تکون، یه زمین‌لرزه
منو دوباره برگردوند به همین لحظه
[قسمت ۲]
به من راهِ چاه رو یاد دادن، نه راه و چاهو
افتادم تو چاه و همون‌جا رو آب و جارو کشیدم
کی می‌تونست بره جلو بهتر از من؟
اینا که اسم بردی همه مثل پسرمن
ببینم اینا زمان شروع ما کجا بودن؟
حالا تیکه می‌ندازن واسه ما شاه غلام شدن
اینا تو وان حموم خونشون ناخدا بودن
دم در آوردن، واسه ما ناقلا شدن
این همه سال کار رو بینم کی دید؟
اینا می‌خوان بگم این زیرزمین این هم کلید؟
میکروفون تو دست تو یعنی اتم دست داعش
بهتره این کلید بمونه دست صاحبش
نظر تو خودجوشه
سالم نیست، بو می‌ده، کد روشه
منو نقد نکن، از خودتون مایه بذارین
صدتومنی پاره‌های لای هزاری
همین مونده این‌ها برام تز بدن
فقط بهت این رو لای پرانتز بگم
ما خیلی کارها کردیم، نگفتیم که ریا نشه
این روزها قضاوت هر کی از رو قیافشه
واسه من این قصه‌ها عادیه
همه قاضی شدن، این استعداد ذاتیه
بری می‌گن فرار کرد وطن‌فروش
اگه بمونی هم می‌گن یارو اطلاعاتیه
زنده باد حاشیه، تو مغزش چیاست یارو
آدم حساب کار دستش میاد
کار درست رو می‌کنی می‌گن قصدش ریاست
کاری هم نکنی می‌گن قلبش سیاست
من کارم غمگینه چون بارم سنگینه
کمبود گذشته‌هام فقط با رپ تامینه
وقتی زوار زندگیم داره راحت در می‌ره
اون لحظست که خودکارم با کاغذ ور می‌ره
من رپ نکردم رو شکم‌سیری
واسه کل‌کل و بچه‌بازی یه کم پیریم
اون هم قابل احترامه، حاصل استعداده
چون حرف خاصی توش نیست فاقد اعتباره

[پل]
با رپ می‌شه در جنگ تاخت
با رپ می‌شه فرهنگ ساخت
با رپ می‌شه رویا رو نشون داد
با رپ با کلمه می‌شه دنیا رو تکون داد
مطمئن باش من این واژه‌ها رو
واسه وزن و قافیه به هم دیگه وصل نکردم
من این واژه‌ها رو بالا آوردم
از حقیقت تلخی که هضم نکردم

[هم‌خوان]
از روزگار می‌گذرم
نشونه می‌گیرم و توی خال می‌زنم
گذشته‌ها رو مثل پوست مار می‌کَنَم
صدامو از تو شهر و خونه‌های میهنم می‌شنوم (از اول)

از روزگار می‌گذرم
نشونه می‌گیرم و توی خال می‌زنم
گذشته‌ها رو مثل پوست مار می‌کَنَم
صدامو از تو شهر و خونه‌های میهنم می‌شنوم

[قسمت ۳]
ذهنم جوونه ولی مخ پیره
چشمم از دید زدن زن لخت سیره
وقتی که صبح تا شب مثل جغد خیره
به دفتری که ورق‌هاش داره به چخ می‌ره
خب دیگه، پف زیر جفت دیده‌هام
یعنی استرس‌ و بی‌خوابی و قفل ایده‌هامو
باید جمع کنم و بریزم به کل زیر پام و
تهش باید برم بی‌نتیجه مفت زیر خاک
افت‌خیز ما به قلم نوک تیز یاس
همه توی خیابون‌هاییم با کلی نقاب
اونی که روبه‌روته و داره گل می‌گه باهات
روی همه چیت دقیقه حتی کلیه‌هات
صبح می‌شه باز که البته صبح نیست، وسط ظهره
وقت می‌ره واسه خالی کردن عقده
نشستی به تماشای رفتن عمرت
عقربه تنده، راه مصرف قرصه
توی کله جای مغز معدن سربه
جایگزین آب شده شربت سرفه
نون تو خون تو خونه شده برکت سفره
هنر واسه هنرمندها مدرک جرمه
تهش فقط ازت می‌مونه دفتر کهنه
کف زمین بشینی در حسرت قله
تو بحث منطقی همیشه مغلطه برده
اصل حرف رو فقط جنگ و اسلحه گفته

[هم‌خوان]
از روزگار می‌گذرم
نشونه می‌گیرم و توی خال می‌زنم
گذشته‌ها رو مثل پوست مار می‌کَنَم
صدامو از تو شهر و خونه‌های میهنم می‌شنوم (از اول)

از روزگار می‌گذرم
نشونه می‌گیرم و توی خال می‌زنم
گذشته‌ها رو مثل پوست مار می‌کَنَم
صدامو از تو شهر و خونه‌های میهنم می‌شنوم

[قسمت ۳]
کاراکتر اصلی اول تا آخر داستانت منم
کارهات شنیده شدن، تنها دلیل بازتابت منم
تو هیچی نداری بگی، سوژه کاغذ آچهارت منم
تو مهره نیستی، اگه باشی باز هم آچارت منم
با یه عطسه فیدی، مغز چرکی، لنگ بیتی
یه متلکی توی بحث جدی
البته مهم نیست که ببیننت به دید چی
واست مهم اینه که تو فقط شنیده شی
بحث من یه خطر جدیه که پیش رومونه
نفوذِ یه جنونه که می‌کنه ریشه تو جونت
سکوت مرگباریه که حس می‌شه تو خونه
وقتی هم خون تو شیشست، هم شیشه تو خونه
اینا رو دیدیم بعد می‌ریم می‌گیم که دشمن زبونه
ببین دشمن زبونه چون که مُک فقط لفظیم
تو عمل فقط به ترکوندن هم کمر بستیم
و طبق عادت سبب اصلی یعنی بغل‌دستی
می‌خوای به هر بهونه شده بهش بپری
چرا که فکر می‌کنی تو از همه فرشته‌تری
تمام تصورت از این سرزمین یه جهنمه
اینه که می‌خوای یه راست بری تو بهشت برین
می‌گی باید برم اینجا دیگه کلا پوسیده
اینجا پر از یأسه، اونجا پر از امیده
ببین وقتی غذای گندیده لای مبل مونده باشه
هر جا نقل مکان کنی باز هم خونت بو می‌ده
آزادی، آرامش، اینا حرف نمادین خودته
ولی خصلت‌هایی تو ما نهادینه شده که
هر جا بریم با ماست، یه فاز عجیب و غریب
تضاد شدید بین سنت قدیم و جدید
تو می‌ری اونجا، اون‌ها اینجا غارشون رو کندن
حتی توی تحریم به ما بارشون رو پک‌پک‌ـ
فروختن و خیلی ساده قالمون رو کندن
حالشون رو کردن، خارشونو تک‌تک

تموم واژه‌هام رو نوشتم تو خلوتم
الان تو گوشت نیستم، من در اصل تو کلّتم
فک زدم و می‌رم جلو همین خطو
تو می‌خوای سلیقتو بشنوی یا حقیقتو؟
اینا می‌گن سرکوب کنم، حرف‌هام رو بریزم تو خودم
نه! من حقیقت رو کشیدم رو خودم
می‌گن اونا که اصل زحمت رو کشیدن نخودن
راه که باز شد بعد بقیه بشینن بخورن
نه! تو کتم نمی‌ره، تو رو نمی‌دونم
ولی من راه بی‌نتیجه رو شروع نمی‌کنم
من از سرکوب رویاهای خودم سکو ساختم
دیگه چاقو تو رویای بقیه فرو نمی‌کنم
A B C D E F G H I J K L M N O P Q R S T U V W X Y Z #
Copyright © 2012 - 2021 BeeLyrics.Net